loading...
faegh
tasnim بازدید : 0 سه شنبه 08 بهمن 1392 نظرات (1)

 

 

\"http://akstube.com/files/images/2013/07/600x375_AksTubeCom_8c911dce60eb3e6d750c5804935395a607dffd55.jpg\"

زمین آسوده از من است..

این روزها روی هوا راه می روم..یک، دو،سه گام بالاتر از زمین...تا آسمان، تا نهایت راه مانده...

این روزها سراپا گوشم...سراپا هوش...

هوا تاریک بود لطیف تر از نسیم سحر، تلنگری به پنجره ی نیمه باز دلم زد و دست لطیف و خنکش را

که با آب سرد وضویش سرما گرفته بود روی صورتم کشید...بوی بهشت می داد... و من بیدار شدم از

هرچه خواب بود.

این روزها مدام فکرم عسل است...

زبانم قند است...بیانم شکّرین است...کامم نوچ است...و طبعم أحلی من العسل...

من هر چه بگویم عسل و قند و شکر و نوچ و شیرین تر از عسل تو نمی دانی چه شیرینی را می گویم...

من عالمی را باید قرض بگیرم که در آن جا شوم... دیگر در خودم نمی گنجم...باید عالمی دیگر قرض بگیرم..

هی می بینی شب ها خواب به چشمم نمی آید...خواب را از چشمم ربود...برای همیشه...

از وقتی زبان در کامم گذاشتی من دیگر من نیستم...من فقط دستم به تو برسد...بوسه بارانت میکنم....

به ابرها نگاه کردم باران بارید...طراوت و شور همه جا را پر کرده ....قاصدک ها دسته دسته پرستو گونه

کوچ کردند سوی مقصدها....... دیگر هیچ قاصدکی سرگردان نیست........

تازه سه روز گذشته.....مانده ام سر قرار که برسم...روز موعود...با اینهمه حلاوت چه کنم شیرین من.......

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 4
  • بازدید کلی : 16